آیه 4 سوره جمعه
<<3 | آیه 4 سوره جمعه | 5>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این (رسالت و نزول قرآن) فضل و کرامت خداست که به هر که بخواهد میدهد و خدا را فضل و رحمت نامنتهاست.
این [برانگیختن به پیامبری و مسؤولیت عظیم تعلیم و تربیت،] فضل خداست که آن را به هر کس بخواهد عطا می کند، و خدا صاحب فضل بزرگ است.
اين فضل خداست، آن را به هر كه بخواهد عطا مىكند و خدا داراى فضل بسيار است.
اين بخشايش خداست كه به هر كه خواهد ارزانيش دارد و خدا را بخشايشى بزرگ است.
این فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میبخشد؛ و خداوند صاحب فضل عظیم است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«ذلِکَ»: آن بعثت. این پیغمبری و مقام نبوّت.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «3»
و (اين بعثت، مخصوص زمان پيامبر نيست، بلكه براى) ديگرانى از مردم كه هنوز به آنان ملحق نشدهاند (و در آينده متولّد مىشوند، خواهد بود) و اوست خداى مقتدر حكيم.
ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «4»
اين بعثت، (در اختيار مردم نيست بلكه) لطف و تفضّل الهى است كه به هر كس كه بخواهد، (و لياقت داشته باشد) مىدهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است.
نکته ها
در تفاسير شيعه و سنّى مىخوانيم: هنگامى كه اين آيه نازل شد، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در پاسخ اين سؤال كه مراد از «آخرين» در آيه سوم چه كسانى هستند؟، دست مباركشان را بر
«1». بقره، 282.
جلد 10 - صفحه 29
شانه سلمان گذاشته و فرمودند: اگر ايمان در ستاره ثريّا باشد، مردانى از نسل و تبار اين مرد به سراغ آن خواهند رفت.
پیام ها
1- رسالت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، مخصوص مردم معاصر خود نيست بلكه شامل تمام مردم پس از او، از هر نژاد و اقليم مىشود. وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا ...
2- هيچ كس قدرت جلوگيرى از نفوذ اسلام در آينده تاريخ را نخواهد داشت. وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا ... وَ هُوَ الْعَزِيزُ
3- پشتوانه پيامبران، قدرت و حكمت خداوند است. بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ ... وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
4- همان حكمتى كه دليل فرستادن انبيا براى پيشينيان بوده، در بعثت پيامبر اسلام نيز هست. الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ... بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ ... وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ ... وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
5- گرچه نبوّت فضل و مقام بزرگى است كه خداوند به هر كس بخواهد عطا مىكند ولى چون حكيم است، اين مقام را تنها به اهلش مىدهد. «الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «4»
ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ: اين عموميت بعث حضرت كه به آن ممتاز گشته، فضل الهى است، يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ: عطا مىفرمايد آن را بر سبيل تفضل و عطيه، هر كه را مىخواهد از بندگان بر وجه حكمت و مصلحت، وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ: و خداى تعالى صاحب فضل بزرگ است كه نعم دنيا و آخرت در جنب آن محقر و مختصر نمايد.
در كتاب كافى- به اسناد خود از حضرت صادق عليه السّلام فرمود:
بدرستى كه ملائكهاى كه در آسمان دنيا هستند، هر آينه مطلع شوند بر يكى و دو و سه نفر كه مذاكره كنند فضل آل محمد عليهم السّلام. پس گويند: آيا نمىبينيد اين جماعت را در قلت ايشان و بسيارى دشمنانشان، وصف مىكنند آل محمد عليهم السّلام را. پس گويند طايفه ديگر از ملائكه: ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «1» هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «2» وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «3» ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «4»
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «5»
ترجمه
تسبيح ميگويد خدايرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است پادشاه پاك از عيب و نقص تواناى درست كردار
او است آنكه برانگيخت در ميان غير اهل كتاب پيغمبرى از خودشان كه ميخواند بر آنان آيات او را و پاك ميگرداند ايشانرا و مىآموزد بآنان كتاب و حكمت را و همانا بودند پيشتر در گمراهى آشكار
و دسته ديگرى را از آنان كه هنوز ملحق نشدهاند بايشان و او است با اقتدار درست كار
اين فضل خدا است عطا ميكند آنرا بهر كه بخواهد و خدا صاحب فضل بزرگ است
مثل آنانكه تحميل كرده شدند باحكام تورية پس عمل ننمودند و تحمّل نكردند آنرا مانند مثل خر است كه حمل ميكند كتابهائى را بد است مثل گروهى كه تكذيب كردند آيات خدا را و خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را.
تفسير
تسبيح و تنزيه تمام موجودات خالق و نگهدار خودشان را از نقائص و عيوب بلسان حال و مقال و نكته تعبير از آن بصيغ مختلفه در سوره قبل و آيات مناسبه سابقه مكرّر ذكر و بيان شده است و سلطنت حقّه حقيقيّه خداوند و منزّه و
جلد 5 صفحه 201
مبرّى بودن ذات اقدس او از هر عيب و نقص واضح است و عزّت و حكمت او كه ملازم با قدرت و علم است كه مرجع صفات كماليّه ميباشند محتاج به بيان جديد نيست و اين نكته مكرّر ذكر شده و بايد بشود چون مهمّ است و امّى اگر چه در لغت بمعناى بىخط و سواد است ولى قمّى ره در ذيل في الامّيّين از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنها مينوشتند ولى با آنها كتابى از نزد خدا نبود و پيغمبرى بر آنها مبعوث نشده بود لذا خداوند نسبت داد آنانرا بامّيّين و از بعضى از روايات استفاده ميشود كه پيغمبر اكرم را كه امّى خواندند براى آن بوده كه اهل امّ القرى بوده كه كنيه مكّه است نه آنكه العياذ باللّه خطّ و سواد نداشته چگونه شخص بى سواد معلّم كتاب و حكمت ميشود بلى ممكن است گفته شود براى آن امّى خوانده شده كه نزد كسى درس نخوانده و خط ننوشته بود براى آنكه مؤكّد اعتقاد بشر باشد بآنكه علوم او از جانب خدا بوده و شمّهئى از اينمقال در سوره اعراف گذشت در هر حال اينجا مراد از امّيّين كليّه عرب يا اهل مكّه است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آنها بوده و آيات قرآن را براى آنها تلاوت ميفرموده و پاك مينموده آنها را از شرك و ساير عقائد باطله و اخلاق رذيله و مىآموخته بآنها كتاب خدا و احكام مقدّسه اسلام را كه تمامى بر طبق حكمت و مصلحت است و آنها قبلا در گمراهى شرك و جهل و فساد از حيث عقائد و اعمال بسر ميبردند و بعدا موحّد و عالم و مؤمن شدند و ديگران از اهل ايمان كه بتدريج بآنان ملحق ميشوند تا روز قيامت همه از تعليمات او بهرهمند خواهند شد در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها عجمها هستند و كسانيكه بلغت عرب تكلّم ننمودند و فرموده روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه را قرائت فرمود پرسيدند آنانكه هنوز ملحق نشدهاند كيانند آنحضرت دست مبارك خود را بر كتف سلمان نهاد و فرمود اگر ايمان در ثريّا باشد هر آينه نائل ميشوند بآن مردانى از اين قبيل و بنابراين و آخرين عطف است بر مفعول يعلّم و اينكه آخرين را از آنها شمرده باعتبار آنستكه همه اهل ايمان و شاگردان يك دبستانند و بعضى آخرين را عبارت از تابعين دانستهاند كه بعد از اصحاب بشرف اسلام مشرّف شدند و بنابراين و آخرين عطف است بر امّيّين و مراد
جلد 5 صفحه 202
از آن موجودين و مراد از آخرين غير موجودين از آنها ميباشد و اين منصب رسالت و تعليم كتاب و حكمت و تزكيه نفوس امّت بزرگترين تفضّل الهى است بر بشر قابل كه عطا ميكند آنرا بهر كس بخواهد بمقتضاى مصلحت و خداوند داراى فضل بىنهايت است كه بندگانرا هيچ گاه بىرهبر و زمين را خالى از حجّت يعنى پيغمبر و امام نميگذارد نهايت آنكه مردم بايد قابل براى تعليم و تربيت باشند و بكتاب الهى و احكام آن علم پيدا كنند و عمل نمايند نه مانند يهود باشند كه مكلّف شدند بتورية و احكام آن و علم بآن پيدا نكردند و عمل ننمودند و خداوند آنها را تشبيه بخر باركش كتب فرموده در آنكه علم بآنچه در آنها است ندارند و عمل نمينمايند و نفع از آن نميبرند فقط زحمت حمل آن بر گرده آنحيوان است چنانچه زحمت جمع و تدوين و حفظ تورية بدوش يهود است و اين تشبيه بحمار مثل بدى است مناسب با حال كسانيكه تكذيب نمودند آيات قرآن و تورية را كه دلالت بر نبوّت خاتم انبياء دارد و اوصاف او در آن ذكر شده و خداوند راه بهشت را بكسانيكه اعراض از كتب آسمانى نمودهاند ارائه نميدهد چون اين قبيل اشخاص ظلم نمودند بخودشان و به پيغمبران خدا كه براى هدايت آنها آمده بودند بتكذيب و افترا و غيره و اين عمل شخص را از قابليّت هدايت ساقط مينمايد و از اين امّت هم كسانيكه علم باحكام قرآن پيدا نكردند و عمل ننمودند و آنرا حفظ و حمل و نقل مينمايند حال آنها را دارند و اين مثل آنها هم هست اختصاص بيهود ندارد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكَ فَضلُ اللّهِ يُؤتِيهِ مَن يَشاءُ وَ اللّهُ ذُو الفَضلِ العَظِيمِ «4»
اينکه است فضل خدا ميدهد هر که را که بخواهد و خداوند صاحب فضل عظيم است.
ذلِكَ فَضلُ اللّهِ ذلک اشاره به ايمان و تزكيه نفس و علم كتاب و حكمت است اينکه تفضل الهي است توهم نشود که انسان بخودي خود ايمان ميآورد يا مزكي ميشود يا علم پيدا ميكند تمام تفضل الهي است فقط محل بايد قابليت داشته باشد و او ميداند چه محلي قابل است و چه محلي قابليت ندارد، اسباب هدايت را او ايجاد فرموده، ارسال رسل كرده، انزال كتاب افاضه علم که فرمود:
«العلم نور يقذفه اللّه في قلب من يشاء»
توفيق و تاييد و القاء حب در قلب و ارسال ملائكه و الهام در قلب تماما از جانب او است تكوينا و تشريعا يَمُنُّونَ عَلَيكَ أَن أَسلَمُوا قُل لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسلامَكُم
جلد 17 - صفحه 7
بَلِ اللّهُ يَمُنُّ عَلَيكُم أَن هَداكُم لِلإِيمانِ إِن كُنتُم صادِقِينَ حجرات آيه 17. وَ لكِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَيكُمُ الإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُم وَ كَرَّهَ إِلَيكُمُ الكُفرَ وَ الفُسُوقَ وَ العِصيانَ أُولئِكَ هُمُ الرّاشِدُونَ فَضلًا مِنَ اللّهِ وَ نِعمَةً وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ حجرات آيه 7 و 8. ميداند كي قابليت تفضل دارد و كي قابليت ندارد، و احدي در هيچگونه نعمتي دنيوي و اخروي و ديني استحقاق ندارد تمام تفضل است.
يُؤتِيهِ مَن يَشاءُ هر که را که ميداند قابل تفضل است و اما كساني که قابليت ندارند بواسطه قساوت قلب سياهي دل كبر نخوت عناد عداوت مورد هيچگونه تفضلي نيستند نه در دنيا و نه در آخرت و اگر چيزي از مال و جاه و طول عمر و صحت بدن بدهد براي زيادتي كفر و فسق و فجور است بلا است نه نعمت و لو خيال نعمت كنند مثل يزيد و خلفاء جور و اولياء ظلم که ميفرمايد: وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 171. که همين جواب را به يزيد دادند موقعي که تمسك كرد بآيه ملك که: قُلِ اللّهُمَّ مالِكَ المُلكِ ...
الآيه.
وَ اللّهُ ذُو الفَضلِ العَظِيمِ اصلا خدا تمام عالم را براي انسان خلق فرمود و انسان را براي تفضل خردلي احتياج بخلقت نداشت.
من نكردم خلق تا سودي كنم
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 4)- سپس به این نعمت بزرگ یعنی، بعثت پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله و برنامه تعلیم و تربیت او اشاره کرده، میافزاید: «این فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میبخشد، و خداوند صاحب فضل عظیم است» (ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم